چقدر میتوانید دیگران را بخندانید؟ در حالی که برخی افراد به طور ذاتی و طبیعی طنزپرداز هستند، در حقیقت خنداندن دیگران مشروط بر داشتن توانایی و مهارت هایی است که  کمدین و نویسنده معروف به نام David Nihill در این مقاله ذکر کرده است. آیا از این می‌ترسید که نتوانید این  مهارت ها را یاد بگیرید؟ نترسید! آقای Nihill بیش از یک سال از عمر خود را صرف بررسی و مصاحبه با کمدین‌های دیگر کرده است تا این کتاب را بنویسد. در ادامه این مقاله می آموزیم که چگونه میتوانیم شوخ طبع تر باشیم و اطرافیان خود را به سادگی به خنده در بیاوریم؟

آقای Nihill چندین راهنمایی سریع را برای این که بتوانید بیشتر طنزپرداز‌ی کنید در این مقاله ذکر کرده است. اگر دوست دارید تا بدانید که چگونه می‌توانید در زندگی شخصی و تجاری خود طنزپردازی کنید، در این‌جا چندین نکته برای راهنمایی شما قرار گرفته است.

فایل‌های خنده‌دار را نگه دارید.

قطعا افراد فوق العاده طنزپرداز، فقط به حافظه خود وابسته نیستند و ههمه چیزهایی را که از نظرشان خنده‌دار است را فقط در ذهنشان نگه نمی‌دارند. در زمان‌های قدیم، کمدین‌های بزرگ دفترچه یادداشت‌هایی برای یادداشت کردن افکار خنده‌دار یا مشاهدات خنده‌دار خود داشتند و در آلبوم‌هایی مخصوص بخش‌های بریده شده از روزنامه‌ها را که به نظرشان خنده‌دار بوده است را جمع‌آوری می‌کردند. شما  نیز امروزه  می توانید تا به راحتی و با  گوشی های هوشمند خود این کار را انجام دهید.

اگر فکری خنده دار دارید، آن را به عنوان  یک یادداشت صوتی  برای خودتان ضبط کنید. اگر مقاله ای خنده دار خوانید، لینک آن را در بخش  بوک‌مار‌ک‌های مرورگر اینترنتتان ذخیره کنید. جهان یک مکان جالب است و احتمالا وجود شما در آن جالب‌تر است. پذیرش این واقعیت یک نعمت است که به شما تمامی آن‌ چیزی را  که برای دیدن طنز و هنرمندانه به کار بردن داستان‌های روزمره‌تان به بیان طنز  احتیاج دارید را می‌دهد.تنها کاری که  باید انجام دهید این است تمامی این اطلاعات را جمع‌آوری کرده و سپس برای شخصی دیگر بازگو کنید.

به جای جوک تعریف کردن، داستان تعریف کنید.

شوخ طبعیجوک گفت در اصل نوعی  داستان جعلی است که برای بیان لب مطلب بازگو می شود. اگر لب مطلب از نظر مخاطبتان خنده‌دار به نظر نرسد، شما در چشم مخاطبینتان احمق دیده خواهید شد. به جای اینکه جوک بگویید، مانند افراد  فوق العاده خنده‌دار داستان‌های مربوطی را که عناصر طنز آمیز دارند را بازگو کنید. اگر از نظر مردم داستانی خنده دار به نظر نرسید، این مشکل، مشکل بزرگی نیست ، زیرا داستان هدفی فراتر از خنده دار بودن دارد و اگر مردم بخندند که چه بهتر!

از قانون مورد سوم استفاده کنید.

در اصل این قانون پایه‌ای‌ترین و اساسی‌ترین قانون است. بدین صورت که گفته یا داستان شما طبق یکه الگوی غیر منتظره به پایان می رسد! این طرز از شکستن الگوی ذهنی ایجاد شده برای مخاطب باعث  ایجاد تنش و ایجاد تعجب و معمولا خنده مخاطب می‌شود. فکر کنید که داستان یا پایان جمله اول خنده دار نباشد! جمله دوم هم همین‌طور. اما جمله سوم پایانی خنده‌دار داشته باشد.

کلماتتان را به حداقل برسانید و برای خنده حضار مکث کنیدشوخ طبعی

جذابیت به کوته‌گویی است. کمدین‌ها مجبور هستند  که به سرعت به بخش خنده‌آور داستانشان برسند. بخش مهم و خنده‌دار داستانتان را تشخیص دهید و سریعا به آن بخش برسید و تمام عناصر غیر ضروری را حذف نمایید. همچنین قسمت خنده دار داستان را در انتهای جمله قرار دهید. برای مثال، اگر قسمت تعجب آور و خنده‌دار داستان شما وجود یک گربه است  به جای این که بگویید “گربه در جعبه است.” بگویید “در آن جعبه گربه است”. با این روش زمانی که مخاطبان شما در حال خندیدن هستند، شما مشغول به صحبت کردن نیستید. با این راه‌کار زمان‌بندی شما نیز فوق‌العاده  می‌شود.

عمدا به غلط چیزهایی بگویید.

تصور کنید که دوست شما به شما می‌گوید که خواهرش به نام کت به دانشگاه استنفورد می‌رود.  از آن جا که در زبان انگلیسی “Cat”  به معنای گربه است و همانند اسم خواهر دوستتان کت خوانده می‌شود، شما می‌توانید تا  در پاسخ به او بگویید که چه عجیب! گربه شما به دانشگاه استنفورد می‌رود؟ قطعا خانواده  شما استاندارد  بالایی از نظر آموزش دارند. این تکنیک فقط  و فقط به خلاقیت خود شما بستگی دارد.

تکرار کنید، مکث کنید و حرفتان را ادامه دهید.

اگر کسی از مخاطبانتان نظری احمقانه داد، به سادگی آن نظر را تکرار کند. اگر آن نظر  به وضوح احمقانه باشد، شما به سادگی و با تکرار آن و پس از آن کمی مکث برای تاثیر گذاری بر روی مخاطبانتان، کاری می‌کنید که آن‌ها به ناخودآگاه بخندند.

در صحبت‌هایتان از تخلیه هیجانی استفاده کنید.شوخ طبعی

هنگام مکالمه بین دو شخص، تعامل پیش آمده  به شما این  امکان می دهد را می‌دهد که که به داستانتان شکل دهید. اگر می توانید با  صداهای مختلف و یا لهجه های مختلف و یا به زبان‌های دیگر صحبت کنید، از آن استفاده کنید. اگر هم که واقعا در طنز گفتن  خوب هستید،  مکالمه‌‌تان را ساده نگه دارید. به عنوان یک راهنمایی کلی ، اول از همه به جای فکر کردن بر روی دیگران تمرکزتان را بر روی اعضای خانواده خود گذاشته و سعی کنید تا  با  تمرین یک لهجه آشنا مانند لهجه والدین یا دوستتان، این کار را برای خود آسان کنید.

 چیزهایی که آشکار است را خودتان بیان کنید.

 اگر که به طور قابل توجهی عصبی هستید، یا لکه تازه‌ای بر روی لباستان افتاده است، و یا اگر اتفاق غیرعادی برایتان رخ داده است، به وضوح بدان اشاره کنید. این کار به معنای بلند بازگو کردن آن چیزیست که مخاطب بدان فکر می‌کند. به عنوان مثال اگر در ارایه‌تان خوب پیش نرفته‌اید، آن را ارجاع دهید و یا اگر چیزی که گفتید خنده دار نبود، آن را تأیید کنید.

مقایسه  و تضادشوخ طبعی

به جنبه دیگر صحبت‌هایتان نگاه کنید. جنبه مخالف حرفی  که می‌زنید چه می‌تواند باشد؟ چه چیزی را می‌توانید با آن مرتبط سازید؟ مثلا این که از  دیگران بخواهید تا  پروژه‌ای را بدون یک جدول زمانی یا بودجه ثابت، کامل کنند. می‌تواند با دادن یک مک بوک پرو به یک گوسفند مقایسه شود.

از فراخوانی (یادآوری)  استفاده کنید.

فراخوان‌ها همه چیز را در انتها جمع می کنند. در این مرحله شما بایدبه عقب برگردید و مخاطب را به مواردی ارجاع دهید که قبلا باعث خنده شده‌اند و یا چیزهای خنده‌داری بگویید که به مطالبی که قبل‌تر گفته‌اید اشاره دارند. مثالی از این موارد می‌تواند شامل  یکی از جوک‌هایی باشد که قبلا گفته‌اید و سایرین را خندانده است و یا چیز خنده‌دار یا خاطره انگیزی از شخصی دیگر باشد. به یاد داشته تا برای این که جوکتان خنده‌دار باشد، حتما نباید جوک جدیدی بگویید.

تجربیات زندگی واقعی خود را بازگو کنید.شوخ طبعی

از سال  ۱۹۶۰، کمدین‌های  فوق العاده ماهر بر این باور بوده‌اند که «طنز شهودی » مردم را به خنده می‌اندازد. نمونه‌های قدیمی‌ای  از این روش  عبارتند از  روش کمدین‌های معروفی به نام  Jerry Seinfeld   و Larry David  که با توجه بیان کردن تجربیات زندگی شخصیشان  در طنزشان و فیلم بازی کردن ، نه تنها یک برنامه کمدی را پیش می‌بردند  بلکه برنده دو مسابقه در ضمینه کمدی شده و جایزه این برنامه‌ها را نیز به دست آوردند. زیبایی استفاده از تجارب شخصیتان به عنوان عاملی برای طنز، این است که تجربه زندگی شما منحصر به فرد است و بنابراین داستان‌هایی که بر اساس آن تعریف می‌شوند، بکر هستند.

حال قصد داریم که این مقاله را با چیزی که همه شما آن را می‌دانید و نمی‌خواهید تا بدانید پایان دهیم. با تمرین کردن است که عالی می‌شوید! هرچه بیشتر  بر روی جوک‌هایتان، داستان‌هایتان و زمان‌بندیتان تمرین کنید، قطعا سرگرم کننده‌تر خواهید بود.  با چند  جوک کوتاه  از نظر متن یا گفتن چند داستان کوتاه هنگامی که در کنار دوستتان و در کنار آب‌ سرد کن ایستاده‌اید شروع کنید. اگر هم واقعا شجاع هستید،  در یک کلاس مربوطه ثبت نام کنید و یا سعی کنید که در مراسم یکی از دوستانتان و پشت بلندگو کمی با مخاطبین صحبت کنید. قطعا حس شوخ طبیعی شما ارزش این کار‌ها را دارد.