وقتی سر و کلۀ عصر جمعه پیدا می شود، در مورد آن شغل که روز بعد دوباره باید به سراغش بروید چه احساسی دارید؟ آیا بی تفاوتید، یا فکر نشستن در آن دفتر کار شما را غرق در استرس و وحشت می کند؟ آخرین باری که به خاطر آنچه که در آن همکاری می کنید احساس ارزشمندی کرده اید کی بوده است؟ آیا دائما پیش همکاران و دوستانتان در حال شکوه و شکایت در مورد نا امیدی از کارتان هستید؟
اگرچه می دانید بعضی از هفته ها کارتان سبک تر از بقیۀ هفته ها است، ممکن است متوجه شوید سردرگم شده اید که آیا کاری که می کنم درست است یا وقت آن رسیده کار دیگری برای انجام دادن پیدا کنید. البته تغییر شغل ریسک ها و رنج های خودش را به همراه دارد. پس چگونه بین مواقعی که فقط به زمان کمی نیاز دارید تا گره از کارتان باز کنید، و مواقعی که باید به طور جدی به دنبال موقعیت کاری دیگری باشید، تمایز قائل شوید؟ در این مقاله علائم شفافی مبنی بر اینکه شما از شغل فعلی تان خسته شده اید ارائه می شود.
آیا در حال یادگیری هستید و تفریح می کنید؟
وقتی کسی نمی داند آیا اکنون موقع تغییر است یا نه، سه سؤال از او پرسیده می شود. آیا در حال یادگیری هستید؟ آیا به ارزشتان افزوده می شود؟ آیا در حال تفریح هستید؟ اگر جواب حتی یکی از این سؤال ها منفی باشد، قلب و مغز شما دارد بیان می کند که این زمان مناسبی برای توقف و فکر کردن در مورد این است که چرا و چه اقداماتی را باید انجام دهید تا دوباره به آن پاسخ “بله” برسید.
کار هایی که لذت بخش نیستند، همکارانی که خسته کننده هستند و از همه مهم تر مدیرانی که درک صحیحی نسبت به مدیریت کار و کارمندان ندارند ضمینه را برای ایجاد مشکلات روحی فراهم می کنند. این مشکلات نتنها بر روی شخص شما بلکه بر روی تمامی افرادی که در اطراف شما هستند تاثیر گذار است.
احساس ارزشمندی نمی کنید
وقتی احساس می کنید که ورودی شما ارزشی ندارد، کارتان کمتر نیازتان را بر آورده می کند. این دو موضوع علائم شفافی هستند که نشان می دهند زمان ایجاد تغییر اساسی در موقعیت فعلی تان است. یکی از مؤلفه های اصلی روابط سالم مورد تحسین و قدردانی قرار گرفتن است. اگر احساس نمی کنید که شما در شغلتان مهم، به رسمیت شناخته شده، و محترم هستید، ممکن است بخواهید در مورد ادامه دادن آن شغل تجدید نظر کنید.
به میزان بازده سرمایه (ROI) تان نگاهی بیاندازید
وقتی کار جدیدی را شروع می کنیم، بر روی یک منحنی فرضی سوار می شویم: منحنی همکاری ما در طول زمان. که یک سر آن کیفیت و رضایت کاری است و طرف دیگر آن درآمد و رضایت مالی. این منحنی همیشه باید رو به بالا باشد. شما باید به اندازه ای که تلاش می کنید، انرژی صرف می کنید و ارزش خلق می کنید، از کارخود درآمد کسب کنید و رضایت داشته باشید. البته در هر شغلی نقطه ای از زمان وجود دارد که منحنی کاری رو به پایین می رود. ممکن است در اثر کمبود اشتیاق، علاقه یا درگیر شدن در کار باشد. چه در سال اول کارتان اتفاق بیفتند و چه در سال بیستم فرقی ندارد، اگر این حرکت رو به پایین ادامه پیدا کند، وقت انتقال و جابجایی رسیده است.
احساسات منفی بیشتر می شوند
اگر دیدید که دائما در حال شکایت کردن هستید، احساسات منفی دارید یا اغلب روی چیز هایی که درست کار نمی کنند تمرکز دارید، این ها علامت اطمینان بخشی است مبنی بر اینکه وقت بررسی یک تغییر است. دلیلش اینجاست: اگر احساس بی ارزشی بکنید و احساس کنید حقوق کمی در قبال کاری که می کنید دریافت می کنید، این احساس منفی توسعه می یابد و روی عملکردتان، روابطتان و شهرتتان تأثیر می گذارد. در مورد حرکت بعدی تان شفاف عمل کنید، گام هایی را در جهت آن بردارید و روی آینده تان تمرکز کنید.
این سوال را از خود می پرسید: “همه اش همین بود؟”
در میانۀ راه زندگی بسیاری از افراد از خود می پرسند “همه اش همین بود؟”. اگر همیشه در مورد آن “چیز” خاص زندگی رؤیا پردازی می کنید، احتمالاً وقت آن رسیده که در جستجوی آن باشید. ممکن است احساسات منفی وجود داشته باشند که شما را از شغلتان دور کنند- مانند احساس بی ارزشی یا تنفر از شغلتان. اما در کنار آن نیروی کششی به سمت یک چیز خاص دیگر هم وجود دارد. این پیش بینی پشیمانی است. اگر چیزی آن بیرون وجود دارد که روزی حسرت دنبال نکردنش را خواهید خورد، وقتش رسیده که به آن فکر کنید.
شغل کارمندی یا شغل دیگر؟
چه به هنگام انتخاب شغل و چه زمانی که مشغول به کار هستید بر روی نکات مثبت و منفی مختلفی از کار خود تفکر می کنید. اینکه باید شغل کارمندی که آینده آن تقریبا تضمین شده است مانور دهم یا شغلی را انتخاب کنم که آینده و پیشرفت آن در دست خودم است.
اینجاست که به صورت کلی بر روی دو انتخاب شک می کنید. انتخاب اول عموما شغلی رسمی، دولتی یا کارمندی است که با گذشت زمان مقدار مشخصی در آن پیشرفت می کنید و در آمدتان درصدی مشخص اگر امکان پذیر باشد افزایش پیدا می کند. از طرفی هم به واسطه بیمه و … دغدغه کمتری نسبت به آینده و شغل خود دارید. بدون هیچ هیجان، ریسک و استرس خاصی.
انتخاب دوم اما بالا پایین های بیشتری یدارد. از یک شغل آزاد گرفته تا جایگاه هایی همچون کار آفرینی و یا عضویت در یک استارتاپ یا حتی فریلنسینگ. در این نوع شغل ها خودتان رئیس خود هستید و با ریسک و هیجان ممکن است با چالیش های مختلفی رو به رو شوید. هیچ تضمینی وجود ندارد و از طرفی هم با هیچ محدودیتی برای رشد مواجه نیستید. اگر از قابلیت های خود مطمئن هستید، ریسک پذیرید و دوست ندارید در چهارچوب مشخصی کار کنید بهتر است این مسیر را پیش بگیرید.
حتی اگر کارمند هستید و یا در شغلی مشابه مشغول به کار هستید حتما باید شرایطی فراهم کنید که بتوانید شغلی دیگر با این خصوصیات در کنار شغل قبلی برای خود دست و پا کنید تا از این حصار شغلی با حقوق ثابت خارج شوید.
سلامتتان در خطر است
ممکن است با مشکلات سلامتی دست پنجه نرم کنید و مشخصا به خاطر استرس کار نباشد. گاهی پس از تعویض شغل و انتقال به موقعیت کاری بهتر، افرادی که این انتقال حرفه را تجربه کرده اند به صورت شگفت انگیزی بهبود قابل توجهی را در وضعیت سلامت جسمانی و روانی شان احساس می کنند. پس شما هم علائم را ببینید و سعی کنید سلامتتان را با کارتان مرتبط سازید. قبل از اینکه به سلامتتان لطمه ای وارد شود ببینید چه موقعی وقت تغییر شغل است.
اگر از مشکل سلامتی خاصی رنج می برید یا احساس می کنید که ممکن است به زودی به دلیلی کار در این شرایط با مشکل سلامتی خاصی رو به رو می شوید بهتر است هر چه زودتر دست به کار شوید. از دست دادن زمان تنها شرایط را برای شما سخت تر و سخت تر می کند.
فقط مثل یک “کار” به نظر می رسد
اگر شغلتان دیگر لذتی برایتان به همراه نمی آورد، و اغلب به ایجاد تغییر فکر می کنید، پس ممکن است زمان نقل و انتقالات فرارسیده باشد. آنهایی که از حرفه شان لذت می برند هرگز به این نتیجه نمی رسند که آن فقط یک کار است. آنها از چالش هایی که شغلشان برایشان به همراه می آورد لذت می برند و به جایی رسیده اند که اکثر روزها احساس نمی کنند حرفه شان صرفاً یک شغل است.
پیشرفت شغلی ندارید
اگر به مدت سه سال یا بیشتر، در موقعیت شغلی بوده اید که علائمی از پیشرفت در آن دیده نمی شود، شاید وقت آن رسیده که به موقعیت های موجود در جاهای دیگر نگاهی بیاندازید. ابتدا دست یافته های موقعیت فعلی تان و تعهدات قراردادی که انتقالتان را محدود می کند را ارزیابی کنید. سپس بازار کار و موقعیت ها را بررسی کنید. حتی اگر حالا جابجایی را انجام نمی دهید، خوب است که بدانید چه گزینه هایی برایتان موجود هستند.
احساس می کنید اینکار هدر دادن وقت است
اگر احساس می کنید که از بیشترین پتانسیل تان استفاده نمی کنید و عمرتان دارد می گذرد وقت تغییر است. همچنین اگر نسبت به شغلتان بی تفاوت شده اید، وقت آن رسیده که اشتیاقتان را تجدید نیرو کنید و به آنچه که باید انجام دهید و آنچه که می خواهید انجام دهید متعهد شوید.
هیچ چیز بد تر از این نیست که در یک موقعیت شغلی از ارزش ها، دانش و مهارت های شما به خوبی استفاده نشود. زمانی که با به کار بردن مقدار محدودی از توانایی ها خود مشغول به کار هستید چرا به فکر استفاده از تمام توانایی هایتان در یک موقعیت شغلی بهتر با حقوق مناسب تر نمی افتید؟
بیشتر اوقات ناراحت هستید
خیلی سخت است کسی را پیدا کنید که 100% مواقع شغلش را دوست داشته باشد. همه می دانند که پستی و بلندی ها و روزهای خوب و بد وجود دارد. وقتی ناراحتی شما به حداکثر می رسد و اغلب اوقات خودتان را ناراحت می بینید تا راضی و خشنود، وقت آن رسیده که تغییر حرفه را مورد ملاحظه قرار دهید. همیشه سختی ها در هر کاری وجود دارند اما اگر این روند مستمر است و هیچ نشانه ای از خشنودی برای مدتی طولانی وجود ندارد نباید خیلی امیدوار به تغییر باشید.
یک محیط کار مسموم یا یک رئیس بد دارید
یک رئیس بد یا یک محیط کار مسموم نشانۀ واضحی برای ایجاد تغییر است. یک چارچوب زمانی برای بهبود موقعیت برای خودتان در نظر بگیرید و خودتان را آماده کنید تا به شرایط مناسب برگردید. اگر کارتان را به بهترین نحو انجام نمی دهید، در تغییر شغلتان هیچ ضرری وجود ندارد: با درک اینکه چه چیزی را دوست ندارید، به تصویری از آنچه که در شغل بعدی تان دوست دارید انجام دهید برسید و با این کار تمامی گزینه هایتان را در بر بگیرید.
برای ارسال دیدگاه خود، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود