چگونه باید جذب سرمایه کرد؟ آیا میتوان نظر یک سرمایه گذار را به سمت کسب و کار خود معطوف کنیم؟ آیا میتوانیم مبلغ کافی برای اداره و ادامه کسب و کار خود پیدا کنیم؟ سوالات زیادی در این باره مطرح است. همچنین افراد زیادی هستند که برای ایجاد شغلشان نیازمند جذب سرمایه هستند. مقاله ی حاضر حاصل تجربه ی شخصی است که سرمایه گذاران جسوری را می شناسد و از آن ها پرسیده است که چه چیز مؤثر است، چه چیز آسیب می رساند، و در اولین تماسشان با فرد کارآفرین به دنبال چه چیز هستند. پاسخ آنها به این سوال ها به اضافه توصیه های عمومی این شخص از 11 استارت آپ در حال اجرا می تواند برای شما مفید واقع شود. در ادامه روش های مفید جذب سرمایه را بررسی میکنیم.
تصمیم به جذب سرمایه داشته باشید
اول مطمئن شوید که واقعا به پولی نیاز دارید. چندین دلیل خوب وجود دارد مبنی بر اینکه یک استارت آپ به هیچگونه سرمایه ی بیرونی نیاز دارد. سه مورد مهم از آنها عبارتند از:
- جذب سرمایه به حجم زیادی از زمان، انرژی و تمرکز نیاز دارد. بهتر است چنین سرمایه هایی را صرف ساخت ایده، محصول و شرکت کنید.
- جذب سرمایه به ضعیف شدن منجر می شود. اگر ایده، تیم و محصولتان به اندازه ی کافی خوب هستند، فکر شما احتمالاً قابل سرمایه گذاری است. همچنین این احتمال وجود دارد که آن تیم بتواند ایده شما را به حداقل محصول قابل دوام تبدیل کند و در مدت زمان کوتاهی سود فراوانی را نسیب شما کند. اگر سرمایه گذار ندارید باید تمامی سرمایه یا حداقل بیشتر آن را نگه دارید. همین جاست که پول واقعی وجود دارد.
- کل بحث جذب سرمایه به زمان بندی مربوط می شود. ممکن است آماده نباشید. یک سرمایه گذار در چند موقعیت، سرمایه گذاری های جسورانه ای را انجام داده چون قبلا به آن فکر کرده است. در زمان امضای برگه ی قرارداد دیگر نمی توانید فکر کنید، چون بیش از چیزی که فکر می کنید مشغول اجرا می شوید.
آیا کسب و کارتان ارزش سرمایه گذاری دارد؟
به یاد داشته باشید که شما پول را برای پیشبرد محصولتان جمع نمی کنید، بلکه برای ساخت کامل آن جمع می کنید. شما پول را برای پیدا کردن بازارتان جمع نمی کنید، بلکه این کار را می کنید تا بازار را از آن خودتان کنید. پول را برای توسعه ی فرآیند فروشتان جمع نمی کنید، آن را برای تکرار چند باره ی آن فرآیند جمع می کنید.
از “به رگبار بستن” خودداری کنید
بسیاری از سرمایه گذاران و البته نه همه ی آنها، در این موضوع اتفاق نظر دارند. چون برخی از آنها با کارآفرینان بی تجربه همکاری نمی کنند و نیز برای آنها سرمایه گذاری نمی کنند. هر سرمایه گذار و مالکی نظر و نقطه مطلوبی دارد و به ندرت از آن منحرف می شود. اگر از سرمایه گذاران جوابی دریافت نمی کنید، شاید هدفتان را خیلی وسیع تعیین کرده اید.
در اکثر پیشنهاداتی که سرمایه گذاران دریافت می کنند نیازی به سرمایه ی آنها دیده نمی شود. این باعث می شود وقت آنها هدر رود و این پیام را منتقل کند که کار آفرین او را به استهزاء گرفته است و این چیزی نیست که آنها به دنبالش هستند.
نظر سرمایه گذار مهم ترین چیزی است که قبل از تماس با سرمایه گذار باید در نظر بگیرید. سرمایه گذاران به دنبال موفقیت هستند. کارشان فقط نوشتن چک نیست. آنها می خواهند ارتباط بگیرند، توصیه کنند و همچنین کارهای سنگین دیگری که به موفقیت سرمایه گذاری شان کمک می کند را انجام دهند.
دلیلی که سرمایه گذاران از معاملات می گذرند این است که تناسبی را در آن نمی بینند. برای کارآفرینان مهم است که سعی کنند تناسبی را با شرکت سرمایه گذاری مورد نظرشان پیدا کنند، مثلا از نظر زمانبندی، مرحله، بخش، جغرافیا، مدل کسب و کار و غیره و سعی نکنند که فقط سرمایه گذاران متقاعد کنند که کسب و کاری که می خواهند راه اندازی کنند یک کسب و کار فوق العاده است.
در مورد موضوعتان آگاهی لازم را داشته باشید
لازم است که در مسئله ای که برای حل کردنش تلاش می کنید، در مورد مشتریانتان، رقیبانتان و صنعتی که قصد داخل شدن به آن را دارید، دست قدرتمند و باوری راسخ داشته باشید. خیلی مهم است که اداره کنندگان، کسب و کارشان را قبل از شروع بشناسند. اهمیت این موضوع فقط برای سرمایه گذار نیست بلکه لازم است که کارآفرینان کسب و کارشان را بشناسند و یک موقعیت متقاعد کننده را مطرح کنند.
باید نشان دهید که راه کارتان چگونه منحصر به فرد و رقابتی است، همچنین باید نقاط ضعفش را هم بدانید.
سرمایه گذاران باید موقعیت رقابتی واقعی فعلی در بازار هدفشان را بدانند و مشارکتی که برای تبدیل شدن به یک بازیگر در بازار نیاز دارند را بشناسند. این ها تقریبا همیشه نقاط ضعف پیشنهادات سرمایه گذاری است. تناسب هم یک عامل مهم است. نباید در مورد احتمالات تغییر روند محصولتان صحبت کنید، در عوض توضیح دهید که قرار است محصولتان چگونه در بازار تناسب پیدا کند.
یک تیم عالی را گرد هم آورید
مهم ترین عامل واحد برای استارت آپ هایی با پیش درآمد، کیفیت تیم راهبری است. شما به سابقه، هوش، انگیزه و اشتیاق نیاز دارید.
سابقه: سرمایه گذاران همکاری با کارآفرینان تکراری را دوست دارند و این به خاطر درک آنها از ایجاد، فروش و رشدی است که یک استارت آپ نیاز دارد. تیم شما باید شخصی را داشته باشد که این سه مورد را درک کند و بفهمد این سه مورد چگونه در بازاری که سعی می کنید در آن نفوذ کنید کار می کند. کسی هست که همه ی این موارد را با هم دارا باشد؟ احتمالاً، اما غیر ممکن نیست.
هوش: استارت آپ ها نیازمند تفکر فراوان درباره ی قدم هایی که بر می دارید، سرمایه گذاری در حین پیشروی و تصمیمات ناگهانی بر اساس داده های کم و ارزشمند است. تیم شما باید توانایی این را داشته باشد که این کارها را در چشم بر هم زدنی انجام دهد.
انگیزه: استارت آپ ها، صفر یا صد هستند. اگر تمرکزتان روی شرکت کمتر از 100% باشد، آن تمرکز می تواند به سرعت و بی مهابا تنزل پیدا کند و استارت آپ را هم با خودش پایین بکشد.
اشتیاق: هر کسی تا حدی به خاطر پول در صنعت استارت آپ حضور دارد. اما اگر پای هیچ پولی در میان نباشد می تواند یک انگیزه ی واحد برای یک مؤسس از ابتدا تا انتها باشد. تیم مؤسس باید عاشق کاری که قرار است انجام دهند باشند، در غیر این صورت آن را به سر انجام نخواهند رساند.
در نهایت اهمیت سود را شناسایی کنید
در مورد سرمایه گذار، سود مهم نیست. اکثر سرمایه گذاری های اولیه ی آنها در شرکت های پیش-درآمد بوده است. باز هم چیزی که برای یک سرمایه گذار مهم است یک درک عالی از کسب و کار و کنترل کنندگان آن است.
برای سرمایه گذاران تازه کار، سود امروز به اندازه ی موقعیت سود مهم نیست. در حقیقت برخی از مؤسسان تازه کار باید به جریانات سودآور موجود که بار مالی را روی آنها قرار داده است خاتمه دهند تا به طرح های سودآور در بازه ی زمانی کم دست یابند.
در کدام بخش سرمایه گذاری کنیم ؟ (مخصوص سرمایه گذار ها)
مدت ها پیش لوکیوس بورچ به موضوع جالبی اشاره کرد: “مشکل کار با کارآفرینان بی تجربه این است که رؤیاهای کوچکی را در سر می پرورانند.” تصمیم به یک فرمول ریاضی ساده ختم می شود: هر چه کمتر خطر کنید، درآمد مورد انتظار بیشتر خواهد بود، شانس سرمایه گذاری روی کار شما هم بیشتر خواهد بود.
کارهای زیادی هست که برای پایین آوردن ریسک سرمایه گذاریی که هیچ سودی ندارد می توان انجام داد.
یک طرح برای خرج کردن سرمایه داشته باشید
وقتی همه چیز درست است- تیم عالی است، ایده فوق العاده است و موقعیت نوید بخشی وجود دارد، آخرین تکه ی پازل که شرکت را از سرمایه گذاری دور می کند چیست؟ طرحی برای هزینه ها، یا طبق گفته ی یکی از سرمایه گذاران “استفاده از سرمایه در یک استراتژی با جزئیات و متفکرانه”.
برخی از مؤسسان بی تجربه آنقدر به دنبال شنیدن جواب مثبت از سوی سرمایه گذاران می دوند که وقتی آن “بله” را شنیدند نمی دانند با سرمایه ای که قرار است به دستشان برسد چه کنند. بسیاری دیگر هم استراتژی اشتباه را پیش می گیرند و اکثر اینها به این بر می گردد که آیا اصلا شرکت آماده ی سرمایه گذاری است؟
راه های زیادی برای سرمایه گذار وجود دارد که بتواند بگوید”نه” (از جمله استفاده از کلمه ی “شاید”)، اما چیزی که به عنوان آخرین مورد در فرآیند استفاده می شود معمولاً اندوهبار ترینشان است:
برو و بعدا دوباره بهم سر بزن
باید این نکته را یادآور شویم که جذب سرمایه برای شروع یک کسب و کار اتفاق نمی افتد؛ آن را برای به بار نشاندن یک ایده ی نیمه تحقق یافته جمع می کنید. باید آن مسیر را نشان دهید، به طوری که یک تفکیک با جزئیات، با سرمایه گذاری های بعدی، در یک خط زمانی که مشخص باشد هر دلار از سرمایه در کجا خرج می شود را شامل شود.
بازی ارتباط را انجام دهید
جذب سرمایه یک بازی رابطه است، نه یک بازی بخت آزمایی. هر تماس اولیه را مانند شروع یک رابطه در نظر بگیرید. اکثر سرمایه گذاران عموماً، از طریق وبسایت هایی که نظریات و فرآیند تماس با آنها را نشان می دهند، دستیافتنی هستند.
مؤسسان بی تجربه نمی توانند تصوری درباره ی شخصی که قرار است با او صحبت کنند داشته باشند. سریع به سراغ ارائه ی برنامه ی تان نروید. اول بفهمید که علاقه مندی های آن سرمایه گذار چیست و بپرسید دوست دارد چه چیزی را درباره ی شما و کسب و کارتان بداند.
سرمایه گذارها هم انسان هستند، آن هم از نوع باهوششان و قصد ندارند شما را بپیچانند. به عنوان کارآفرین شما باید بدانید که سرمایه گذاران چه کسانی هستند، یک تناسب خوب پیدا کنید و شروع به ساخت روابط کنید. آنها بیشتر به قصد کمک به افراد ملاقات ها را برگزار می کنند. در ملاقات بعدی به امید رسیدن به نتیجه شرکت کنید.
برای ارسال دیدگاه خود، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود