اقدام یا استراتژی: کدامیک مهمتر است؟ چه درصدی از زمان خود را صرف ایده پردازی و چه درصدی را صرف اقدام و عمل میکنید؟ به نظر شما سرمایهگذاری بر روی کدامیک شمارا هر چه بیشتر به موفقیت نزدیک میکند؟ آیا اقدام و عمل بدون استراتژی و استراتژی بدون اقدام و عمل امکانپذیر است؟
حقیقت این است که ایدههای خوب فقط نیمی از کارزار است. اگر اقدامی در کار نباشد، استراتژی هیچ مفهومی ندارد. ایدههای بیانشده توسط کارآفرینان مختص خود آنها است و شما نمیتوانید از آنها تقلید کنید.
در این مقاله، گروه هاوکنیو قصد دارد مسائل بیانشده را با جزئیات بیشتری موردبررسی قرار دهد. پس
اقدام یا استراتژی
یکی را انتخاب کنید: استراتژیهای ایمن کسبوکار یا اقدام تمام و کمال؟
برای برخی از رهبران، این کار میتواند یک انتخاب ساده باشد، اما برای دیگران مانند انتخاب بین سیاهوسفید به نظر نمیرسد. انتخاب دشواری است که باید در مورد آن بحث شود؛ چراکه مانند اغلب انتخابها، تصمیم نهایی میتواند از طریق انبوهی از دیدگاهها تجزیهوتحلیل شود و پتانسیلی برای ایجاد نتایج فراوانی داشته باشد.
شما میتوانید استدلالهایی را برای هر دو مورد داشته باشید، چراکه استراتژی عالی با اقدام ناموفق هدر میرود درست همانطور که اقدام عالی نمیتواند یک استراتژیای که در آب غرقشده است را احیاء کند.
بااینحال حقیقت این است که تمرکز کردن بر روی تقسیم مساوی زمان بین استراتژی و اقدام نهتنها کار نا مؤثری است بلکه زمان شمارا هدر میدهد.
تجربه نشان داده است که اکثر رهبران استراتژی را انتخاب میکنند چون احساس میکنند اقدام و عمل فینفسه چالشبرانگیزتر از استراتژی است آنها به دنبال چالش نیستند.
اما برخی دیگر نیز اقدام را انتخاب میکنند. همانطور که استیو جابز مدیر ارشد اجرایی شرکت اپل اظهار داشت که “برای من، ایدهها هیچ ارزشی ندارند مگر اینکه اجرا شوند. اقدام و عمل میلیونها دلار ارزش دارد.”
چگونه مدیریت زمان داشته باشیم؟ (7 نکته از زبان جیم ران)
پیشنهادها درزمینهٔ اقدام یا استراتژی
حتی اگر یک استراتژی فوقالعاده و بینقص به ذهن شما برسد تا زمانی کاملاً محقق نشود تنها به هدررفته است. پس زمانی که رهبران دیگر بهطور نامتناسب صرفاً بر روی تولید ایده متمرکزشدهاند، این سه پیشنهاد را برای به دست آوردن مزایای رقابتی در نظر بگیرید.
“استراتژی صحیح” را رمزگشایی کنید
درست همانطور که “خوشحالی ابدی” یک مفهوم تخیلی است، استراتژی کسبوکار بینقص نیز خیالی است.
یک استراتژی صحیح باید در طول فرآیند اجرا تغییر کرده و بهبود پیدا کند. پس اگر صحیح است فقط به این دلیل است که از طریق اقدام و عمل شکلگرفته است.
در حقیقت برخی از مدیرعاملان ترجیح میدهند تا زمانی که به اهداف خود نزدیک نشدهاند و یا حتی هنوز نرسیدهاند، در مورد ابتکارات جسورانهشان بحث نکنند. چراکه استراتژی از طریق اقدام هدایت میشود. آنها به این درک رسیدهاند که برنامهریزی آنها قبل از رسیدن به فرم موفقیتآمیز نهایی، شکلهای زیادی را به خود میگیرد.
درنتیجه کار خود را با اقدام و عمل شروع کنید و سپس استراتژی خود را تعریف کنید. مسلماً شما نمیخواهید از آن دسته از رهبرانی باشید که فقط قول میدهند و نهایتاً زیر قولشان میزند؟
5 گلوگاه در مسیر رشد کسب و کار ( موانع رشد هر کسب و کار)
درک کنید که کار مدیران بیشتر از ایده پردازی است
گاهی اوقات مدیر بودن با “ایده پرداز بودن” مترادف میشود.
مدیران و رهبران علاقه دارند داستانهای موفقیت خود را بر پایهٔ ایدههایشان بنا کنند؛ اما رهبران ایده پرداز عنوانی را ایجاد نمیکنند، درصورتیکه رهبران رؤیاپرداز این کار را انجام میدهند.
مدیرانی که ایده پرداز بودن خود را به رخ دیگران میکشند، کمتر اتفاق میافتد که جزء کسانی باشند که مسیر روبهجلو را طی میکنند. درواقع این رهبران رؤیاپرداز هستند که در خط مقدم تمامی صنعتها در حال پیشرفت هستند.
دریابید که استراتژیهای ضعیفتر اغلب کارآمدتر هستند
اگر معتقد هستید که استراتژی مهمتر از اقدام است، قبل از اینکه در جهت اقدام شروع به حرکت کنید حتماً به این مسئله فکر میکنید که چگونه میتوانید در هر کاری که قرار است انجام دهید بهترین نتیجه را دریافت کنید (فکری که عملاً غیرممکن است).
این نوع برنامهریزی میتواند هفتهها و حتی ماهها از وقت شمارا صرف خود کند (حداقل نیاز است که اینگونه باشد). در این مرحله شما با بیشازاندازه فکر کردن بر روی برنامهریزی و صرفاً استراتژیهای خود، اقدام را به تعویق انداختهاید.
اگر اقدامی ناموفق است معمولاً به این دلیل است که برنامهریزی باهدف اقدام صورت نپذیرفته است بلکه برنامهریزی صرفاً برای داشتن یک استراتژی انجامگرفته هست.
اگر بر این باور هستید که یک استراتژی عالی در ذهن خوددارید، هرگز نیازی نیست به عقب برگردید و مجدداً استراتژی خود را بررسی کنید. زمانی که شروع به کار در جهت اهداف بزرگتر خود کنید، استراتژی شما بهصورت خودکار موردبررسی قرار میگیرد. پس بهجای هدر دادن وقت که منجر به اقدامات ناموفق نیز میشود، برنامهریزیهای مختصرتری را در نظر بگیرید؛ که به شما امکان میدهد یک استراتژی پایدار را در مدتزمان کوتاهتر و با طوفان فکری (به انگلیسی: brainstorming) حداقل ایجاد کنید.
اولویت دادن به اقدام و عمل نیازمند این است که به استراتژی کسبوکار خود بهعنوان یک ماهیت زنده و رو به رشد فکر کنید، یعنی بهطور منظم آن را بازبینی کرده، تجزیهوتحلیل کنید و آن بر اساس اقداماتی که در زمان واقعی در حال وقوع هستند، بهروزرسانی کنید؛ بهعبارتدیگر میتوانید برای دستیابی به نتایج بهتر، برنامهریزی خود را بهطور مکرر تصحیح کنید.
نتیجهگیری
وقت آن است که به رشد کسبوکار خود بهموازات طبیعت فکر کنید.
فرض کنید که ایدهها مانند دانههای یک گیاه هستند، در این صورت اقدام را آب در نظر بگیرید. بدون آب، دانه هرگز رشد نخواهد کرد. پس فرقی نمیکند که ایدههایتان در لحظه چقدر عالی به نظر میرسند؛ ایده بهتنهایی نمیتواند برای تضمین رشد کسبوکار شما کافی باشد، اما اقدام میتواند.
تا چه اندازه در کسبوکار خود نسبت اقدام و استراتژی را رعایت میکنید؟ تیم هاوکنیو همواره از نظرات و پیشنهادها شما کاربران عزیز استقبال میکند. پس تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
برای ارسال دیدگاه خود، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود