هوش هیجانی یا (Emotional Intelligence) چیست؟ احتمالا فکر میکنید هیچ چیزی مهمتر از ضریب هوشی (IQ) نیست. پس این مقاله شما را شگفت زده خواهد کرد.
احتمالا با اختصار IQ آشنا هستید و فکر میکنید هیچ چیزی مهمتر از ضریب هوشی نیست. البته در این شکی نیست که ضریب هوشی از اهمیت خاصی برخوردار است، اما ممکن است ویژگیهای دیگری وجود داشته باشند که در موفقیت شما تأثیر بیشتری داشته باشند. به عنوان مثال، هوش هیجانی یا Emotional Intelligence.
اگر هم از قبل میدانستید که هوش هیجانی اهمیت بیشتری دارد، احتمالا با بخشی از مواردی که در این مقاله پوشش داده میشود، آشنا هستید. اما تیم هاو کن یو امیدوار است در این مقاله موارد گستردهتر و جدیدتری را ارائه دهد.
تاریخچه مختصری از هوش هیجانی
برای به دست آوردن یک ایده از جدول زمانی معرفی و پذیرش EI در روانشناسی، میتوانیم با کاری که پیتر سالووی انجام داده است، شروع کنیم.
-
کار پیتر سالووی
پیتر سالووی، همراه همکار خود، جان مایر، یک چهارم از اولین نظریههای رسمی هوش هیجانی را در سال 1990 مطرح کرد. آنها واژهی هوش هیجانی را ابداع کردند و آن را “توانایی تشخیص، درک، استفاده، و تنظیم عواطف موثر در زندگی روزمره توصیف کردند” (مرکز EI، سال 2013).
کار آنها باعث به وجود آمدن چنین انفجار علاقهای هم در زمینههای تحصیلی و هم در جامعه شده است. با توجه به گسترش کتابها، مطالعات، و سوالات تحقیقی بر روی EI، سالووی و مایر به طور کامل تئوری خود را گسترش دادند.
-
نگاهی به کتاب مشهور دانیل گلمن
اندکی بعد از اینکه سالووی و مایر هوش هیجانی را به جهان معرفی کردند، دیگر محققان و روانشناسان شروع به دریافت و اجرای این تئوری کردند.
دانیل گلمن (Daniel Golman) یکی از این روانشناسان بود. او در سال 1995 یک کتاب پرفروش جهانی، با نام هوش هیجانی را منتشر کرد که به معرفی این خط فکری کمک کرد. گلمن هوش هیجانی را به عنوان یک عامل حیاتی در موفقیت، به ویژه برای کودکان دانست.
طبق گفتهی او ترویج یادگیری اجتماعی و احساسی در کودکان برای تقویت EI آنها نه تنها توانایی یادگیری آنها را بهبود میبخشد، بلکه با کاهش یا حذف برخی از مشکلات رفتاری کودکان، به موفقیت آنها در مدرسه کمک خواهد کرد (گلمن).
پیشنهاد او توسط جامعه تحقیقاتی و عموم مردم مورد استقبال قرار گرفته است و اکنون تقریبا بدیهی است که EI اگر مهمتر از IQ نباشد، به همان اندازه برای موفقیتهای شخصی مهم است.
مدارس، آموزگاران، و پژوهشگران آموزش و پرورش از صمیم قلب از این ایده استقبال کردهاند که هوش هیجانی یک ویژگی ژنتیکی نیست. نمیتوان گفت این اشخاص یا این ویژگی را دارند یا اصلا ندارند، بلکه مجموعهای از مهارتهایی است که میتوانند یاد گرفته شوند و بهبود یابند.
-
تراویس بردبری و هوش هیجانی 2
در پی کتاب پیشگامانهی گلمن، ترویس بردبری نویسنده و همکارش ژان گریوز به نظریهی هوش هیجانی علاقهمند شدند و کتاب خود با نام هوش عاطفی 2، که یک برنامهی گام به گام را برای افزایش EI در خود را تشریح میکند، را منتشر کردند.
بردبری و گریوز 66 استراتژی حمایتی را برای ایجاد EI از طریق آموزش خودآگاهی، مدیریت خود ، آگاهی اجتماعی و مدیریت ارتباطات، پیشنهاد میکنند.
این کتاب که توسط دالاییلاما تحسین شده است، نویسندگان آن ادعا میکنند که این کتاب میتواند به شما کمک کند تا احساسات خود و دیگران را بهتر درک کنید. همچنین پیش و پس از خواندن کتاب یک آزمون برای اثبات این گفتهها، ارائه شده است.
تعریف هوش هیجانی
هوش هیجانی یا EI چیست؟
با توجه به چندین منبع مختلف، سادهترین تعریفی که برای EI یا همان بهرهی هیجانی تعریف شده است به قرار زیر است:
“توانایی کنترل احساسات خود و نیز احساسات دیگران، تشخیص درست نوع احساسات و استفاده از اطلاعات احساسی برای هدایت تفکر و رفتار خود و تأثیر گذاشتن بر روی دیگران” (گلمن، ۱۹۹۵؛ مایر و سالووی، ۱۹۹۰)
هوش هیجانی همان همدلی با همکاران خود هنگام صحبت در مورد مسائل مهم زندگی و همان تلاشی است که برای مدیریت یک کودک نافرمان و سرکش، انجام میدهید.
EI به شما این امکان را میدهد که با دیگران ارتباط برقرار کرده، خودتان را بهتر درک کنید و یک زندگی واقعی، سالم و شاد داشته باشید. اگر چه هوش انواع مختلفی دارد و اغلب به یکدیگر متصل هستند؛ اما تفاوتهای قابل توجهی بین آنها وجود دارد.
تفاوت هوش هیجانی با انواع دیگر هوش
هوش هیجانی (EI) در مقابل ضریب هوشی (IQ)
EI همان طور که گفته شد در مورد شناسایی احساسات در خود و دیگران، برقراری ارتباط با دیگران و درک ارتباط با احساساتتان است.
از طرف دیگر، (IQ (Intelligence quotient بهرهی هوشی است. IQ هوشی است که مردم عموما با آن آشنا هستند و آن را با نام “هوش” میشناسند. و همان هوشی است که اغلب از طریق آزمایش اندازهگیری می شود و از طریق مواردی مانند GPA و موارد مشابه تخمین زده میشود.
هوش اجتماعی (SI) در مقابل هوش هیجانی (EI)
هوش اجتماعی (SI) ارتباط نزدیکتری با هوش هیجانی (EI) دارد تا با ضریب هوشی (IQ). چرا که هر دوی آنها با موقعیتهای اجتماعی یا احساسی مرتبط هستند. با این حال هر دو، دو نوع هوش متمایز هستند، حتی اگر تا حدودی با یکدیگر همپوشانی داشته باشند.
EI بیشتر مربوط به زمان حال است، و از آن برای شناسایی و مدیریت احساسات آنی استفاده میشود. هوش اجتماعی از مهارتها و تواناییهای مشابه استفاده میکند، اما اغلب به آینده مربوط میشود. هوش اجتماعی در مورد نحوهی درک احساسات، شخصیت و رفتارهای خود و دیگران برای یافتن نتایج مثبت است. (چو، 2016)
هوش کلامی چیست؟وچگونه میتوانیم آن را بهبود ببخشیم؟
تحقیق و مطالعات در مورد تئوری هوش هیجانی
تحقیقات زیادی در زمینه هوش هیجانی و علل و عواقب آن وجود دارد، اما سه مطالعهی نسبتا جدید وجود دارد که توجه زیادی را به خود جلب کردهاند (سرکیس، 2011).
لیندا جیون سانگ و همکاران (2010)
محقق لیندا جیون سانگ و همکاران بررسی کردند که چگونه هوش هیجانی و هوش شناختی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان و تعاملات اجتماعی آنها تاثیر مثبت میگذارد.
آنها دریافتند که با وجود اینکه IQ از موارد لازم برای موفقیت تحصیلی است، اما EI نیز در این مورد سهمی منحصر به فرد دارد.
علاوه بر این، EI یک عامل موثر بر افزایش کیفیت تعاملات اجتماعی با همسالان است، در حالی که IQ به نظر نمیرسد که نقشی در زندگی اجتماعی یک دانشجو داشته باشد.
کیمی اس. کی.، پیتر سالووی، و همکارانشان (2009)
کیمی اس کی. ، پیتر سالووی، و همکارانش سوال جالبی درباره هوش هیجانی و روانی مطرح کردند:
آیا افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، هوش هیجانی کمتری نسبت به افراد فاقد بیماری روانی، دارند؟
آنها دریافتند که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در واقع EI کمتری دارند و در سه چهارم تستهای EI که شامل تشخیص، درک و مدیریت احساسات هستند، به طور قابل توجهی بد عمل میکنند.
علاوه بر این، عملکرد ضعیف در تست EI بیشتر با علائم شناخته شدهی بیماری اسکیزوفرنی مرتبط است تا با عملکرد کلی ذهن.
دلفین نلیس و همکاران (2009)
در نهایت، محقق دلفین نلیس و همکاران یکی از مهمترین سوالات مربوط به EI را مطرح کردند که عنوان مقالهی برگرفته از همین سوال است:
” افزایش هوش هیجانی: آیا (چگونه) امکان پذیر است؟”
آنها آزمایشی را طراحی کردند که در آن هوش هیجانی دو گروه، یکبار در ابتدای مطالعه و یکبار در پایان، بررسی شده است.
گروه درمانی، آموزش تجربی EI (به مدت چهار جلسه آموزشی، به مدت دو ساعت و نیم) را دریافت کردند. در حالی که گروه کنترلی چنین آموزشی را دریافت نکردند. در پایان آزمایش، گروه درمانی بهبود قابل توجهی در هوش هیجانی نشان دادند، در حالی که گروه کنترل چنین تغییراتی را نشان از خود بروز ندادند.
نتیجهگیری
این سه مطالعه برخی سوالات مهم در این زمینه را پاسخ دادند و راه را برای کارهای مبتکرانه و مهم دیگری باز کردند. نتایج نشان داد که EI، در واقع یک عامل حیاتی در موفقیت و همچنین یک عامل حیاتی در چگونگی ارتباط شما با یکدیگر و کیفیت سلامت ذهنی شما است.
شما کاربران هاو کن یو تا چه اندازه به اهمیت EI واقف هستید؟ آیا خود را شخصی با EI بالا میدانید؟ در بخش دوم سری مقالات هوش هیجانی به بررسی ویژگیهای هوش هیجانی و ارائهی 29 نمونه از هوش هیجانی بالا و پایین میپردازیم.
برای ارسال دیدگاه خود، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود