گرفتن تصمیم درست میتواند امری واقعا سخت باشد. میتواند باعث تغییر همیشگی یک سمت شغلی و یا زندگی، شود. مساله این است که زمانی که در شرایطی قرار میگیرید که باید تصمیمگیری کنید، غالبا اطلاعاتتان محدود است و تجربیات محدودی در رابطه با موضوع مربوط به تصمیمگیرتان دارید که بتوانید از آنها استفاده نمایید. اما غالبا عواقب مربوط به تصمیم شما بزرگ خواهند بود و میتوانند یا واقعا خوب باشند و یا بسیار بسیار بد باشند.
قطعا هیچ کتاب مرجعی وجود ندارد که به طور دقیق و جز به جز به شما یاد دهد که تصمیم درست چیست و بهترین شیوه عملکرد را به شما نشان دهد. برای تصمیمگیری کردن، صدها عامل متغیر وجود خواهند داشت و میزان اهمیت هر کدام با دیگری متفاوت است و هر کدام از آنها به نحوی، احساسات و نگرانیهایی شما را درگیر خود میسازند.
از ابتدای زمان به وجود آمدن بشریت، گرفتن تصمیم درست قطعا یکی از سختترین ولی مهمترین چیزها بوده است. در حقیقت هر اتفاقی که پیش میآید را میتوان به نحوی به عواقب مستقیمی که حاصل از یک تصمیمگیری هستند، مرتبط ساخت. پس قطعا یاد گرفتن این که چگونه همیشه به تصمیم درست بگیرید و یا به درستی تصمیم بگیرید و آموختن قدرت تحلیل (روششناسی) اجرایی، برایتان امری حیاتی خواهد بود.
دلیل اینکه تصمیمگیری میتواند امری بسیار گیجکنند باشد این است که، هنگامی که در حال تفکر برای ارزیابی شرایط هستید، در این حین گیج شده و با آمدن هر فکر متفاوتی به ذهنتان، با حجم زیادی از احساسات مرتبط با آن رودررو خواهید شد.
شاید تا اینجا کمی متوجه مساله اصلیای که سعی در صحبت درباره آن داریم، شده باشید.
چگونه تصمیمات درست و بهتری بگیریم: زبالههای ذهنیتان (افکار بیهوده) را رها کنید
آیا تا به حال سیمهای ظرفشویی مخصوصی را که به وسیله آنها ماهیتابههایی را که در آن چیزی سرخ شده است را پاک میکنند، را دیدهاید؟ آیا تا بهحال دقت کردهاید که فقط بعد از چند دور استفاده از آنها، چقدر سیمهای آن در یکدیگر پیچیده شده و بعد از آن چقدر تمیز کردن آن سیم ظرفشویی برایتان سخت خواهد شد؟ اهمیتی ندارد که چقدر آن سیم را بشویید زیرا در هر حال باز هم تکههایی از غذا و یا چربی در لابهلای سیمهای آن باقی خواهد ماند. زمانی که قصد دارید تصمیمی بگیرید، احساسات و افکارتان هم دقیقا به همین صورت خواهند بود.
افکارتان مانند آن سیم ظرفشویی هستند و احساساتتان مانند خرده غذاهای باقیمانده در لابهلای آن سیم هستند. زمانی که سعی میکنید تا ذهنتان را از این زبالهها پاک کرده و افکاری را که مصوبشان آن زبالهها هستند را رها کنید، همه گرههای ذهنیتان باز خواهند شد.
تصور کنید که افکارتان وابسته به آن رشته سیمها هستند، با هر بار در آوردن فقط یک رشته سیم، میتوانید تا حجم پیچیدگی این گره (مشکل) را کمتر کنید. با این روش ذره ذره، بیرو آوردن هر سیم برایتان راحت و راحتتر خواهد شد و احساسات و عواطف مرتبط با آن نیز همراه با آن از بین خواهند رفت.
۹ روش برای جلوگیری از تکرار شکست
زمانی که موفق میشوید تا حجم این توده از سیمها و خرده آشغالها را کم کنید، قطعا تفکرتان نیز شفافتر خواهد شد و شروع به دیدن جنگها و درختها خواهید کرد.
به چشماندازی متعادل خواهید رسید و به جای این که الگوهای مشابه و نگرانیهای تکراریتان را دوباره و دوباره ادامه بدهید، اضطرابتان از بین رفته و جای خود را به ایدههای خلاقانهتری برای مقابله با مشکلتان میدهد و شما نیز میتوانید تا جایگزین بهتری نسبت به گزینههایی ابتداییای در فکرتان بودهاند، را پیدا کنید.
قطعا همه این دستاوردها بدین خاطر خواهند بود که، افکارتان را رها کرده و به ذهنتان اجازه دادهاید تا کمی خلوت شود. این کار بدین معناست که فکر کردن (بیهوده) را رها کرده و دیگر هر فکری را در ذهنتان نگه ندارید.
کلید رسیدن به یک تصمیمگیری مناسب در این است تا: افکاری که ذهنتان را شلوغ میکنند را رها کنید.
چگونه زبالههای ذهن را بیرون بریزیم؟
در ابتدا گفتن این حرف راحتتر ازعمل کردن بدان است. در حقیقت اگر در حال مطالعه این متن هستید با خود فکر میکنید که چگونه افکار داخل ذهنتان را کنار بگذارید و بر این باورید که نمیتوانید تسلطی بر روی افکارتان داشته باشید! مشکلی نیست. برای کمک کردن به این وضعیت نیز مراحل و شرایطی وجود دارد.
۱- تصور کنید که باید تصمیمی بگیرید. این تصمیم درست، میتواند تا تصمیمی مهم بوده و یا میتواند تصمیمی وابسته به احساساتتان باشد، و یا میتوانید تصمیمی ساده بوده و تقریبا از قبل مسیر انتخابیتان برای آن تصمیم را انتخاب کرده باشید. زمانی که در حال خواندن این متن هستید، نمونهای را برای خود انتخاب کنید.
۲- قطعا همانطور که مشغول فکر کردن برای گرفتن تصمیمتان هستید، احتمالا در رابطه با هر روشی که به ذهنتان میآید، یک سری افکار احتمالی در ذهنتان خواهند آمد. برای سادهتر کردن کار، تصور کنید که فقط دو کار را ممکن است انجام بدهید. بهتر است تا این دو مورد را بر روی کاغی یادداشت کنید.
۳- مسلما برای هر گزینه معایب و مزایایی وجود خواهند داشت. پس زیر این ۲ گزینه خطی کشیده و دو ستون به نامهای مثبت و منفی درست کنید.
۴- حالا تمامی افکاری را که در رابطه با آن دو گزینه به ذهنتان میآیند را به یاد آورید. دقت کنید و هر فکر را در یکی از دو ستون بنویسید. اگر فکری به ذهنتان میآید که بر این باورید که جای آن نه در ستون منفی ها و نه ستون مثبتهاست آن را بر روی گوشهای از کاغذتان یادداشت نمایید.
۵-حالا به ستونهایتان دقت کنید و مطمین شوید که هر فکری را که به ذهنتان ممکن است بیاید را بر روی کاغذ خالی نوشته باشید. زمانی که این افکار را از سرتان خارج کرده و بر روی کاغذ بیاورید، میتوانید به راحتی بدون این که مجبور باشید تا چیزی را در ذهنتان نگه دارید، تصمیم بگیرید.
اگر این روش به نظرتان جالب آمد میتوانید تا یک مرحله فراتر بروید. به ازای هر فکری که بر روی کاغذ یادداشت کردهاید، به هر احساسی وابسته به آن فکر که در درونتان ایجاد میشود دقت کرده و بر روی آن تامل کنید تا آن حس درونیتان از بین برود. قطعا از این مساله شگفت زده خواهید شد که به طور ناگهانی خواهید دید که حتی آن چه که فکر اصلیتان بوده است را دیگر، نمی توانید به یاد آورید.
نگران نباشید: چیزهای مهمی را که باید به خاطر داشته باشید را فراموش نخواهید کرد. مغزتان به شما اجازه میدهد تا افکارتان را رها کرده و در لحظه زندگی کنید و بدون این که مجبور باشید همه چیز را در ذهنتان نگه دارید، عملکردی مفید و موثر داشته باشید.
زمانی که به این سطح برسید، ذهنتان از تمام زبالهها و بار عاطفی تصمیمگیریتان رها خواهد شد.و از آن پس شما قادر خواهید بود تا با آزادی کامل و به صورت متعادل تصمیم گیری نمایید.
چگونه مهارتهای جدیدتان را امتحان کنید
شما روش اصلی را یاد گرفتهاید. حالا یادگرفتههایتان را تست کنید و سعی کنید تا قبل از این که در شرایطی گیج کنندهای قرار بگیرید، آن را تبدیل به رفتاری ناخودآگاه برای خودتان بکنید.
این امر دقیقا مشابه یاد گرفتن رانندگی است. اگر یاد گرفته باشید که هنگام آزمون رانندگی چگونه از ترمز ماشین استفاده نمایید، هنگامی که زمان استفاده از آن در واقعیت میشود، بدون این که به مکانیزم آن فکر کنید، قادر خواهید بود تا از آن استفاده نمایید.
این روش نیز مشابه با روشهای رهاسازی ذهنی است. اگر شما آن را تمرین کنید و از آن استفاده کنید، احساس خواهید کرد که روشی قویست و زمانی که در شرایط واقعی قرار میگیرید، این روش میتواند کمکی برایتان باشد.
پس به عنوان تمرینی برای خود؛ یک تصمیم بگیرید. قرار نیست تصمیم درستی باشد. حتی اگر در حال حاضر آن تصمیم، تصمیمی مهم نباشد و یا حتی اگر فکر میکنید که میتوانید آن را تحت کنترل داشته باشید، باز هم این متد را بر روی آن تست کنید. به خاطر داشته باشید که همه گزینهها را یادداشت کرده و ستونهای مثبت و منفی را بکشید و شروع به پر کردن آنها بکنید. سپس احساسات مربوط به هر فکر را تا زمانی که بر طرف شود، (بررسی) نمایید.
نظر خود را در بخش نظرات برای ما بگذارید و ما را مطلع سازید که برای چه تصمیمی این روش را اجرا خواهید کرد؟
برای ارسال دیدگاه خود، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود