مرگ بخشی از زندگی است. همه ی ما در برهه ای از زندگی خود متاسفانه مرگ عزیزانمان را تجربه می کنیم. رنج زیادی تحمل می کنیم. خاطرات شیرینی که با آنها داشته ایم را مدام در پیش چشمانمان داریم. همیشه دوست داریم تا آنها را یکبار دیگر در آغوش بگیریم و با آنها حرف بزنیم. وقتی عزیزی می میرد، حالمان به کلی دگرگون می شود. با خود فکر می کنیم که دیگر هیچ وقت مثل قبل نخواهیم بود. اما باید بپذیریم که مرگ با اینکه غیر قابل اجتناب است، می تواند دریچه های دیگری را به هستی باز کند. به جای اینکه در دام افسردگی و دلمردگی بیفتیم می توانیم با راهکارهای بهتری با مرگ و مصیبت عزیزاممان کنار بیایم. ما در این مقاله در صدد بر آمده ایم تا در این زمینه راهکارهایی را به شما کاربران هاو کن یو ارائه کنیم. با ما همراه باشید.
۱. چگونه با غم مرگ عزیزان کنار بیایم؟
مرگ او را باور کنید
طبیعی است. عزیزی از دست رفته است و هیچ چیز جای او را نمی گیرد. در صدد بر می آیید تا درد و رنج را کاهش دهید. ممکن است برای در غلطیدن به کام فراموشی، دست به رفتارهای پر خطر بزنید و از چاله ی مصیبت عزیزتان به چاه اعتیاد بیفتید. قبل از هر اقدام پرخطری خوب به عواقب کار فکر کنید. به جای اینکه خواهید خود را از فکر کردن به مرگ عزیزتان و کاستن از درد جانگزای آن باز دارید، بهتر است مرگ او را باور کنید.
تا می توانید گریه کنید، حتی بلند بلند. اصلا از کسی خجالت نکشید. متاسفانه در بین عموم جا افتاده است که مرد گریه نمی کند. مردان به نوعی این باور غلط را قبول کرده اند و همیشه سعی می کنند بغض خود را فرو خورند. شما از این دسته نباشید و عواطف انسانی خود را سرکوب نکنید. اما باید یادتان نرود که زیاده از حد هم نباید عزاداری و زانوی غم به بغل بگیرید. معمولا تا یک ماه در اندوه بودن کافی است.
چگونه آرام باشیم و آرامش خود را حفظ کنیم ؟
جلوی اشک ها را نگیرید
همانطور که گفتیم، اصلا نباید عواطف خود را سرکوب کنید. باید راحت گریه کنید. این کار خیلی طبیعی است. حق شما است که غم خود را بروز دهید و هیچ کس هم نمی تواند تعیین کند که مرد بودن با گریستن منافات دارد. شاید هم پیاده روی های طولانی، مشت کوبیدن به دیوار، فریاد کشیدن در دل طبیعت را به گریستن ترجیح می دهید. هیچ عیبی ندارد. هر کدام که برایتان بیشتر آرامش به همراه دارد را انجام دهید. اما نباید به خودتان آسیب برسانید. مثلا چنگ انداختن به صورتتان، کوبیدن به سر و سینه تان یا مواردی از این دست اصلا برایتن خوب نیست. باید به خود زمان دهید تا اندوه آرام آرام فرو بکاهد.
با دیگران حرف بزنید
از دوست و فامیل کمک بخواهید. به آنها بگویید که باید با انها حرف بزنید تا آرام شوید. اگر هم دوستی ندارید از یک مشاور خبره کمک بگیرید. ما با حرف زدن خیلی از عواطف و احساسات فروخورده ی خود را بروز می دهیم. اگر شنونده ی حرف های ما همدلی داشته باشد، درد را بسیار کمتر حس خواهیم کرد.
اما از سوی دیگر نباید با افرادی حرف بزنیم که برای احساساتمان اهمیت قایل نیستند و مدام به ما می گویند که “فراموشش کن”، “من که زود فراموش کردم”، “چیزی نیست که “و ” انقدر حساس نباش”… این قبیل افراد که البته در جامه کم هستند، غم و احساسات شما را درک نمی کنند بنابراین به حرف های آنها اصلا اهمیت ندهید. البته برخی از این افراد شاید نیات بدی نداشته باشند، بنابراین بعد از اینکه حالتان بهتر شد دوباره با آنها تماس داشته باشید. اما تا آن موقع سعی کنید از آنها دوری گزینید.
احساس گناه نکنید
شاید عزیزی که فوت کرده است را قبلا رنجانده اید، شاید با او قهر بوده اید، و هزار شاید دیگر. با خود می گویید کاش رفتار بهتری با او داشتم. کاش یکبار دیگر از او خداحافظی می کردم و ای کاش های دیگر… نگذارید به دام این افکار بیفتید. نمیتوان گذشته را تغییر داد. متاسفانه زندگی دکمه ی برگشت ندارد. خیلی خوب می شد اگر زندگی را مثل فیلم می شد به عقب برد، اشتباهات را نگه داشت و ویرایش کرد. افسوس که اینطور نیست. پس بهتر است که بیشتر در حال زندگی کنید و کاری برای تسکین اندوه خود انجام دهید نه اینکه مدام به گذشته فکر کنید. با افرادی حرف بزنید که متوفی را می شناسند. آنها می توانند شما را متقاعد کنند که مرگ او تقصیر شما نبوده است.
یادگاری هایش را نگه دارید
درست است که او از دنیا رفته است، اما یاد و خاطره ی او باقی است. عکس ها، لوازم شخصی، خاطرات شیرین، عشق و محبت از بین رفتنی نیستند. هیچکس نمی تواند عشق و خاطرات را از آدم بگیرد، مگر اینکه دچار ضربه ی مغزی و زوال حافظه شویم. پس خاطرات عزیز از دست رفته را پیش خود حفظ کنید. هرگاه که دلتان برای او تنگ شد به آن خاطرات نگاه کنید و بعدها که اندوه فرو کاسته شد با دیدن این یادگاری ها شاید اشکی بریزید اما این اشک به احتمال قوی شیرین خواهد بود نه تلخ.
از مشاور کمک بخواهید. یکی دیگر از باورهای غلط در بین عموم این است که هر کس پیش مشاور برود مشکل روانی دارد و یا ضعیف است. لطفا شما به دام این افکار غلط نیفتید. رفتن به پیش مشاور را نشانه ی قدرت بدانید، چون انقدر معلومات دارید که می دانید که همه چیزدان نیستید. طالب پیشرفت هستید و مایل هستید که فرد کارشناس می تواند به شما کمک کند.
۲. پیش به سوی شادی
مدت هاست که از درگذشت عزیزتان گذشته است. حالا دیگر باید به زندگی عادی خودتان برگشته باشید. سعی کنید خاطرات شیرین و خوب را مد نظر داشته باشید. به افکار منفی و پشیمانی ها توجه نداشته باشد چون حالتان بدتر می شود. رفتارها، طرز حرف زدن و خنده های طرف مقابل را پیش چشم داشته باشید. یادتان بیاورید که چه خنده هایی با هم داشتید. هر زمان که افکار منفی در حال غلبه به شما بود، روی کاغذ خاطرات خوب را بنویسید. بعدا که دوباره یاد گذشته افتادید آن نوشته را بخوانید تا حالتان بهتر شود.
خود را سرگرم کنید
سعی کنید سر خود را با فعالیت های مفید گرم کنید. به درستان برسید، کتاب بخوانید، فیلم ببینید، آشپزی کنید، موسیقی مورد علاقه تان را گوش کنید، قدم بزنید، نقاشی بکشید، بنویسید و … به دیگران کمک کنید تا غم خود را از یاد ببرید.
از خانه خارج شوید
در این ایام خانه نشینی برایتان خوب نیست. قدم به دنیای بیرون نهاده و از روزهای آفتای لذت ببرید. بگذارید جریان تند زندگی روزمره ی آدمها به شما یادآوری کند که زندگی زیباست. زندگی ادامه دارد و شما لیاقت این را دارید که بخشی از آن باشید. به زندگی روزمره ی خود بازگردید. علم قابت کرده که آفتاب خاصیت ضد افسردگی دارد. بنابراین بروید بیرون و لذت ببرید.
مرگ پایان نیست
با مرگ عزیزان، این واقعیت را باید پذیرفت که دیگر دیدار فیزیکی در کار نخواهد بود. اما این به این معنی نیست که فرد متوفی به کلی نیست و نابود شده است. باید دانست که او در ذهن، قلب و حرف ما حضور دارد. وقتی ما کاری می کنیم یا حرفی می زنیم که تاثیر فرد متوفی است یعنی اینکه او هنوز زنده است. خواهد فرد دیندار باشید یا نه، بسیاری از ادیان جهان به نوعی به روح معتقد هستند. برخی از ادیان هم بر این باور هستند که جوهره ی فرد از بین نمی رود در واقع به زمین و طبیعت بر می گردد و دوباره در جریان است. اگر فردی مذهبی هستید، می توانید از این باور که روح عزیزتان جایی از هستی وجود دارد آرامش بگیرید.
با دوستان رفت و آمد کنید
وقتی عزیزی را از دست می دهیم رفت و آمد با دوستان دشار می شود. انگیزه ی کاری انجام را نداریم. اما با این کار حال خودمان را بهتر می کنیم. بهتر است با دوستانتان قرار بگذارید و حرف بزنید. خود را به طور تصنعی شاد جلوه ندهید. وقتی به زندگی عادی بازگشتید ممکن است از جانب شغل یا جامعه از شما توقع شاد بودن برود. سعی نکنید به طور تصعنی ادای آدمهای شاد را در بیاورید. لبخند تصنعی مثل بار سنگینی بر دوش می ماند. هیچ اشکالی ندارد که در جامعه و محل کار جدی و رسمی باشید. لازم نیست مدام لبخند بزنید و از ته دل قهقهه بزنید. هر موقع که لبخندتان مثل گل بهار غنچه کرد، می توانید بخندید.
چگونه شاد باشیم ؟
به خودتان زمان بدهید
زمان همه چیز را درست می کند. ممکن است چند ماه طول بکشد. اما دیری نخواهد پایید که زندگی معنای جدیدی برایتان پیدا خواهد کرد. نگران از دست دادن امید و انگیزه ی خود برای زندگی کردن و رسیدن به اهداف خود نباشید. از این به بعد رویکرد جدیدی به زندگی خواهی داشت – ممکن است ذهن بازتر و تمرکز بیشتر داشته و یا کلا نگاهتان به جوانب معینی از زندگی عوض شود. البته اگر نگذارید زمان کار خودش را انجام بدهد این پیشرفت حاصل نخواهد شد. نباید یادتان برود که زندگی شما ارزشمند است و شما مسئول این هستید که از زمانی که در اختیارتان قرار داده شده نهایت استفاده را ببرید. هدف از زندگی این است که شاد و خوشبخت باشید نه افسرده و غمگین. رو به جلو بروید. به آینده فکر کنید و در گذشته اسیر نمانید.
شادی خود را در اولویت قرار دهید
حالا که غم و اندوه از دست دادن عزیزی را تجربه کرده اید ممکن است از ابراز خوشالی و شادی احساس بدی داشته باشید. اصلا نباید اینطور باشد. زمانی که برای بهبود اوضاع روحی بعد از تجربه ی از دست دادن یک عزیز مورد نیاز است در هر فرد متغیر است. ممکن است شما زودتر از دیگران از پیله ی اندوه سر بیرون بیاورید. ابدا مشکلی ندارد. نباید احساس گناه داشته باشید. اگر دیدید حالتان خوب است، به احتمال قوی احساس درستی دارید. پس بی جهت خود را به ماتم زدگان شبیه نکنید.
شما عزیزان میتوانید سوالات و تجربیات خود را در قسمت نظرات بیان نمایید.
برای ارسال دیدگاه خود، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود